خلاصه قسمت بیست و چهارم امپراطور دریا
خلاصه قسمت بیست و چهارم امپراطور دریا
یوم مون و افرادش برای نجات جان ارباب لی وجانگ هوا با سربازان درگیر میشوند.دقایقی از درگیری آنها میگذرد که گونگ بوک و افرادش سر میرسند وبا آنها درگیر میشوند.یوم مون و گونگ بوک لحظاتی نبرد میکنند اما یوم مون سوار بر اسب فرار میکند در همین حین گونگ بوک کمانی را بر میدارد وبا یک تیر یوم مون را زخمی میکند
بانو جمی به افرادش دستور میدهد که هر چه زودتر آماده بازگشت به یانگزو شوند.سون جانگ برای اینکه همیشه با گونگ بوک و یون باشد تصمیم میگیرد جز سربازان تازه کار وارد نیروهای آنها شود اما گونگ بوک و یون او را میبنند و پدرش هم او را از اینکار منصرف میکند!
گروه بازرگانی وانگ توسط سربازان قبل از ترک بندر شناسایی و محموله آنها که برای اروگاه یی سا بود توقیف میشود این باعث میشود که تا پایان تحقیقات از آنها بانو جمی نمیتواند از یانگزو خارج شود اما بانو جمی با رشوه به دریاسالار یک کشتی نظامی از او میگیرد.بانو جمی نامه ای به برادر جانگ هوا میدهد که به بازرس کل برساند اما ارباب جو این ملاقات ها را میبیند و به گونگ بوک میگوید
گونگ بوک از روی دفتر گزارشات میفهمد که یک کشتی توسط دریاسالار به شوژو فرستاده شده در حالیکه آنجا هیچ پایگاه نظامی وجود ندارد.آنها سریعا بندر را میگردند و برادر جانگ هوا را دستگیرو نامه محرمانه بانو جمی را بدست میاورند.بدستور گونگ بوک دریاسالار دستگیر میشود و دستور زندانی شدن بانو جمی هم صادر میشود.بانو جمی سریعا برای فرار از منطقه خارج میشود اما گونگ بوک وافرادش او را پیدا میکنند و در نبردی بین گونگ بوک و افسر محافظان بانو جمی افسر محافظان شکست میخورد و بانو جمی دستگیر میشود
بانو جمی به زندان انداخته میشود.ارتش امپراطوری تصمیم میگیرند از سه جهت به نیروهای یی سا حمله کنند در این جین معاون فرماندهی شیلا سر میرسد و بعد از گزارش اینکه شیلا نمیتواند سربازان زیادی به ارتش امپراطوری بدهد بدنبال بانو جمی میگردد وبا او در دیداری خصوصی صحبت میکند.بانو جمی از او میخواهد که او را نجات دهد و طبق نقشه ای میگوید که او هزینه ایجاد نیروهای کمکی برای اعزام به نیروهای امپراطوری از طرف شیلا را خواهد داد.بانو جمی آزاد میشود ولی گونگ بوک قبل از رفتنش به او میگوید که او از یانگزو تبعید میشود و دیگر نمیتواند به آنجا بازگردد
وقتی خبر به اردوگاه یی سا میرسد او از عصبانیت دستور میدهد که جانگ هوا را بعنوان سرپرست گروه تجاری بانو جمی دستنگیر کنند.گونگ بوک برای حمله به ارتش یی سا نقشه ای دارد برطبق این نقشه آنها راه دریایی یوسان را میبندند و سپس گونگ بوک وافرادش به کمپ اصلی یی سا حمله کرده و مسیرهای تدارکاتی را میبندند.
یوم مون به ارباب لی میگوید که باید اردوگاه را بخاطر نجات جانشان ترک کنند .یک کشتی در بندر یوسان منتظر آنها میباشد ارباب لی و گروه بروند و یوم مون با نجات جانگ هوا به آنها ملحق شود اما در همین حین گونگ بوک وافرادش به کمپ اصلی حمله میکنند یوم مون سریع جانگ هوا را نجات میدهد و در حالیکه گونگ بوک جانگ هوا را میبیند دستش را میگیرد که از آنجا بروند.....